سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افق بیکران روح من

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ما اصاب من مصیبه فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر

لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحو بما اتیکم و الله  لا یحب کل مختال فخور

آیات 22و 23 سوره حدید

 

رویکرد و پشت کرد دنیا یه امر موقتی هست پس قابل اعتماد نیست و اون چیزی که قابل اعتنا هست سعادت اخرویمون هست .

خدا می گه : هیچ مصیبتی در زمین و در وجود شما واقع نمی شه مگر اینکه قبل از آنکه پدید آوریم در کتاب و لوح محفوظ ثبت است .

و این امر بر خدا آسان هست .

 

حالا مصیبت هایی که بر سر انسان می یاد 2 جوره :

مصائبی که در زمین رخ می ده مثل زلزله و طوفان ها و نه جنگ و ظلم که آنها معلولش انسان هستند .و همینطور مصائبی که در نفوس

انسان ها به وجود می یاد مثل حوادث و ناگواری های مرگ و میر و بیماری ها   همه اونها از قبل مقدر شده و در لوح محفوظ ثبت هست .

این نوع مصائب مولود اعمال ما آدم ها نیست بلکه برای تربیت ما انسان هاست و حکمت ها و رمز هایی داره .

 

ولی مصائبی هم وجود داره که معلولش معصیت و گناه  انسان هست . پس تو آیه بعدی توضیح می ده :

((هر مصیبتی به شما برسد به خاطر اعمالی هست که انجام داده اید و از بسیاری هم گذشت می کند .))

این دسته دوم  از گرفتاری ها رو چه بسا با توبه و تضرع بشه برطرف کرد ولی اون گرفتاری های حتمی جزو تصمیمات لوح محفوظ و حتمی

هست .

از همینجاست که می بینیم بسیاری از انبیاء و اولیاء گرفتار این گونه مصائب می شدند و اینها همشون فلسفه و حکمت داره .

یه حدیثی هست که هنگامیکه امام زین العابدین (ع) را با غل و زنجیر وارد مجلس یزید شدند یزید رو به امام کرد و این آیات رو خوند :((ما

اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم ....))

یعنی این مصیبت در نتیجه اعمال خودتون هست و منظورش زخم زبون بود .

امام فرمودند:((این آیه که خوندی درباره ما نازل نشده .آیه ای که در باره ما نازل شده اینه :(( ما اصاب من مصیبه فی الارض و لا فی انفسکم

الا فی کتاب من قبل ان نبراها))

یعنی این مصیبت در لوح محفوظ ثبت شده و به گناه و غیره ارتباطی نداره و فلسفه و حکمتی داره .

نور الثقلین / ج5/ص247

البته در مورد اولیاء باید گفت لازمه احیای دین و هدایت مردم این هست که آنها با مبارزه مصیبت بار و یا تحمل این گونه مصیبت ها دین را

زنده کنند.

پس طبیعت زندگی تو این دنیا همراه مشکلات و حوادث هست و ما باید با اون خو بگیریم .که نه رویکردش ما رو سرمست کنه و وابسته دنیا

کنه و رفاه زده شیم و به دنبالش غفلت از خدا کنیم و راه جهنم رو برای خودمون هموار کنیم  .

یعنی خودمون را مالک حقیقی اموال ندونیم بلکه یه مالک اعتباری بدونیم.

بعدشم پشت کردن دنیا به ما ما رو از پا در نیاره . پس فخر فروشیمون رو غرورمون روبشکنیم . چون دنیا پر از فراز و نشیب هست .

بعدشم دیگه خودتون می دونید ......

 

 

التماس دعا

خواهر کوچکتون


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

شب ها ... چهارشنبه 86/6/28 ساعت 2:3 صبح

شبهای دراز بی عبادت چه کنم........ ؟

طبعم به گناه کرده عادت چه کنم ؟

گویند کریم است و گنه می بخشد.......

گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم ؟


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین امنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون

آیه 9/ سوره منافقین

ای کسانیکه ایمان آورده اید !

مبادا اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازد ! و هر کس چنین کند پس آنها همان زیانکارانند.

 

از عوامل دوری از خدا علاقه شدید به زن و فرزند و مال دنیاست .

باید از وابستگی و دلدادگی به دنیا به دور بود .

همونطور که در پست های قبلیم هم گفتم هرگونه وابستگی اسارت روح را به همراه داره .

این قلب جایگاه عشق الهی هست و مابقی ...

6 دنگ حواسمون باید جمع باشه که محبت به عزیزان باعث دوری از مخزن نور و قدرت نشه !

به این آیه دوباره دقت کنید .

یک بار دیگه با ترجمه بخونید .

می گه ای کسانیکه ایمان آوردید اموال و فرزندان شما رو از یاد خدا مشغول نسازد.

به طور کلی محبت به خانواده و فرزند یک ضرورت فطری و غریزی هست اما نباید مثل چیزهای دیگه افراط توش صورت بگیره چون در این صورت امکانش هست که از اون صراط مستقیم مورد منظور خارج بشیم  و در حقیقت از اصل غافل بشیم .

اگر یه روز به حرف پر معنا و دقیق این آیه قرآنی رسیدی و دیدی حسب الحال خودت رو نوشته بدون که وابستگی به دنیا و اشتغال به اون باعث خالی شدن قلب از ذکر خدا می شه و کم کم به فراموشی خدا می رسی.

بعد می شی مشمول این آیه (( نسوا الله فنسیهم)) سوره توبه /آیه 67

وای خدای من !

خدا اون روز رو نیاره که کسی خدا رو فراموش کنه که اون موقع هست که خدا هم اون رو به فراموشی می سپره .

یعنی توجهش رو از اون بر می داره و این زیانی هست خیلی خیلی آشکار.

اینجاس که این مال و اولاد که باعث غفلت دلامون شده فتنه به حساب می یان .

حالا می یایم مصادیق این حب دنیا رو برا خودمون مثال می زنیم : سازمان زدگی . محبوبیت تو اجتماع . دل دادن به جاه و مقام ...

خلاصه حواسامون جمع باشه ! که طبق این آیه که نمی گه شما مشغول اموال نشید بلکه می گه :(( اموال شما رو مشغول نکنه )) فریفته این دنیا نشیم  تحت هیچ عنوانی چون بارها دنیا امتحانش رو پس داده و بی وفاییش رو . خلاصه مطلب دچار غفلت نشیم و هیچ وقت هم به خودمون مغرور نشیم که بگیم نه ما اینطور نیستیم چون قدرت غفلت زایی دنیا چنان قوی هست که قابل باور نیست و حتی خیلی از متدینین رو شکار خودش کرده حالا هر کدومشون رو به یک شکل .

 

 

 

التماس دعا

 


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

تو بساطت چی پیدا می شه ؟؟؟ یکشنبه 86/6/11 ساعت 11:25 عصر
 
 
 
آنچه دارید یادآوری کنید .

بودن و داشتن ==> موثر در رشد اعتماد به نفس

نداشتن ==> افت روحی و افت اعتماد

 

یادآوری فرصت های از دست رفته و محروم شدن از موهبت ها  و ...==> از بین بردن اعتماد به نفس

 

یادآوری موهبت ها => اعتماد به نفس

 

راه کار======>>>>> قلم و کاغذ بردارید هرچه را که داری از کوچک و بزرگ بنویسد . اگر می بینید بیشتر

محرومیت ها بیشتر به ذهنتان می رسد تا موهبت ها به علت آن است که محرومیت ها رو بیشتر در ذهن خود تکرار

کرده اید و به حافظه سپرده اید .

در لحظه لحظه زندگی خود جستجو کنید و به اصرار آنچه را که دارید یاداوری کنید .

سلامتی / انرژی / توانایی / تحصیلات / حتی سواد خواندن و نوشتن / سرپناه / خانواده / دوستان  و ...

 

در زندگی همیشه باید یه نگاه به پایین و بالا بیندازی.

به پایین تر از خود نگاه کنید و حتما با انها معاشرت کنید تا کتوجه شوید همین چیزهایی که برای شما دیگه عادی شده

موهبت هایی هست که عده ای از ان محروم هستن . و آرزوش را دارن .

نگاهی به بالا هم بیندازید برای اینکه متوجه باشید می توان بالا تر از اینهم بود. و انگیزه و میل به رشد و پیشرفت پیدا کنید .

یکی از علت هایی که موفقیت ها رو به یاد نمی یارید اینه که موهبت ها رو به دیگران نسبت می دید یا می گید شانس و

اقبالش بوده و یا اتفاق و حادثه .

اما من می گم به جای تکرار شکست ها و محرو میت ها بیایید دنبال علت باشید و برطرف کردن موانع .

و در پی کسب موفقیت باشید هرچند کوچک .

این رو هم به ذهنتون بچشونید . چون مرکز ثبت هست . (( احساس توانا بودن و موفق بودن در امور ))

اول از هدف های مقطعی و کوتاه مدت شروع کنید بعد هدف هاتون رو گسترش بدید .

حتی این هدف های بزرگ را هم می تونید در نظر خودتون به چندین هدف کوچک تقسیم کنید و مرحله به مرحله سعی کنید به

این اهداف کوچک برسید تا در نهایت هدف بزرگ شما عملی شود .

و این یعنی نقشه کشیدن برای رسیدن به یک هدف بزرگ .

رسیدن به پله اول با موفقیت به شما تاکید می کند که پله بعدی را هم می توانید بالا بروید و این در نهایت باعث خودباوری

بیشتر در شما می شود .

در طی این مراحل خود را تشویق کنید و در درون خود بگویید که من توانا نسبت به امورم هستم .

و در تمامی مراحل لطف باری تعالی را فراموش نکنید و در کارها از خداوند استمداد بطلبید .

 

ارجوا لکم توفیق من الله


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

تجدید نظر در انتخاب دوست شنبه 86/6/10 ساعت 5:18 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

برای تغییر و رها شدن از حالت های بد یا ایجاد خصلت های خوب مثل اعتماد به نفس

باید در روابطمون تغییری ایجاد کنیم .

 

یا عده ای رو حذف کنیم و یا رابطه ما با بعضی ها محدود تر بشه .

ما باید بین دوستامون جستجو کنیم و ببینیم آیا متشخص هستند  یا نه ؟
حضورشون به ما انرژی مثبت منتقل می کنه یا نه ؟

چقدر به سمت کمالات انسانی و اخلاقی ما رو هدایت می کنند ؟

و ....

ببینیم منش آنها چطوره؟ برای خودشون احترام قائل هستن؟

ارزشی برای خودشون قائل می شن؟

با دیگران چه برخورد و رفتاری دارن؟

و ....

 

خیلی مهمه توجه کنیم که :

توجه داشته باشیم جدای از اینکه حالت ها و رفتار دوستانمون در ما تاثیر می گذارند

ما از طریق دوستانمون معرفی می شیم .

 

من و شما مجموعه ای از دوستان و اطرافیانمان هستیم ( از جهت تاثیر پذیری اخلاقی)

هرکدام از دوستانمان آیینه بعضی از جنبه های منش و شخصیت ما هستن .

افراد دیگه به این موضوع اشراف دارن و بر اساس دوستانمان درباره ما قضاوت می کنند .

 

بیایید و اگه واقعا قصد دارید نفس و منش عالی را در خود پرورش بدین از نشست و برخاست با افرادیکه شخصیت ضعیف و بی اعتبار هستن دوری کنید .

تا تغییری در وضعیت دوستان و روابط ندید نمی تونید متحول بشید .

اگه حتی تمام برنامه های شخصی خودتون رو برای اعتماد به نفس عملی کنید مطمئن باشید یک ارتباط چند ساعته با یک دوست ناجور تمام زحمت های شما رو به باد فنا می ده .

پس در انتخاب دوست تجدید نظر کنید .


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

به دیگران عشق بورز شنبه 86/6/10 ساعت 5:9 عصر

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

دومین موشک اعتماد به نفس عشق ورزیدن به دیگران بعد از عشق ورزیدن به خود هست .

اعتماد به نفس رو تو وجودمون توسعه بدیم .

حضرت عیسی(ع): (( دشمنت را دوست بدار))

ممکن هست قبول این مطلب در وهله اول برات سخت باشه .

چون ما خیلی راحت می تونینم کسانیکه انسان های خوب و مثبتی هستن دوست داشته باشیم و حتی نسبت بهشون سرشار از عشق شیم . ولی برامون مشکل هست که آدم های بد و گنهکار و منفی رو دوست داشته باشیم .

چیزیکه مهم هست اینه که در بدو امر تنها و تنها افراد رو به خاطر انسان بودن دوست داشته باشیم . نه با توجه به رفتارشون .

اگه هرچی رو در هستی و اطرافمون به عنوان یه آفریده الهی ببینیم و هر چی رو یه نشونی از خدا بدونیم بعد اونجاست که همه کس و همه چیز رو دوست داریم .

حتما این شعر سعدی رو خوندین و به گوشتون خورده :

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست                   عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

 

ببینید انسان ها شاهکار خدا هستن و در همه آنها روح الهی جاریه . پس دوستشون داشته باشید .

اگه یکی مرتکب خطا شد یا گناهی کرد طردش نکنید که بیشتر تو عملش غوطه ور شه . این گناه و خطای اون شخص هست که باید سرزنش بشه نه وجود انسانیش .

به جای اینکه از آدم های اطرافت بیزار شی . بیا و از گناه بیزار شو .

 

دو تا پیشنهاد براتون دارم :

1) توجه کنید که بد ترین انسانها ی کره زمین باز تو وجودشون یه ویژگیهای مثبتی هست . حتی اون جنایتکار ترینشون . بیا برای دوست داشتن از اینجا شروع کن دست کم 5 ویژگی مثبت پیدا کن .

2) برای افراد دعای خیر کنید و از خدا براشون طلب هدایت کنید . دعای خیر در حق افراد هم عشق به انسان ها

را در ما شعله ور می کنه و هم دعای خیر به سوی خود ما منعکس می شه .

حتی چه بسا دعای شما مستجاب بشه و آنها هم به جرگه کسانی بپیوندند که شما عمیقا دوست دارید .

 

 

در پناه حق باشید .

خواهر کوچکتون رو از دعای خیر فراموش نکنید .

و السلام علی من اتبع الهدی


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

تاثیر تکرار و تلقین در زندگی شنبه 86/6/10 ساعت 5:5 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

هیچ چی مثل تکرار و تلقین عبارت های تاکیدی موثر نمی تونه ضمیر نا خود آگاه ما رو تحت تاثیر قرار بده .

 

انژی حاصل از یه عبارت تاکیدی به اندازه ای هست که یه دفعه نیرو های خفته و پنهون شخصی رو بیدار می کنه .

 

هر واژه انرژی خاص خودش رو داره .

اثر پذیری افراد مختلف از یه انرژی یکسان مختلف هست .

 

یه مثال بزنم قشنگ تر متوجه منظورم بشید :

من منظم هستم . نظم در زندگی من جاریه . من سرشار از نظم الهی هستم . نظم الهی مجودم رو گرفته . و...

اگر چه محتوا و مضمون همه این جمله ها یکیه ولی تاثیر گذاری و حد انرژی هر کدوم متفاوت هست .

 

یه پیشنهاد :

هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شی و هر شب وقتی می خوای بخوابی و هر وقت که فرصت مناسب گیر آوردی یه سری عبارت های تاکیدی موثر در اعتماد به نفس رو که لیاقت و شایستگی تو رو تایید می کنه به زبونت جاری کن . حتی برو جلو آیینه و این کلمات رو بگو . احساس کن در عین واحد هم خودت داری این کلمات رو زمزمه می کنی و هم یه نفر به تو این حرفا رو می زنه .

 

بگو :

1) من یه موجود شایسته و سزاوارم

2)اشرف مخلوقاتم

3) در اوج آفرینش هستم

4) اعتماد به نفسم عالیه

5) من به لطف خدا به آنچه اراده می کنم توانا هستم

6) تکیه و پشتوانم همیشه قدرت الهی هست

7) روح الهی در من جاریه

8)و ....

 

اصلا می دونی چیه بشین یه وقتی بگذار یه سری عبارت های تاکیدی رو بنویس .

باصدای بلند یا در درون خودت هر وقت زمانی رو گیر آوردی بگو .

به عبارت هایی که می گی فکر کن .

بنویسشون .

اگه قدرت تکرار و تلقین یه سری عبارت های تاکیدی رو بدونی لحظه ای رو هدر نمی دی .

هر وقت که فرصتی برات پیش اومد شروع کن .

اول از خودت شروع کن  . بعد کم کم برات درونی می شه . و می تونی همین روش رو برای خانوادت و اطرافیان بکار ببری .

 

بازم می گم ارزش خودت رو بشناس و برای خودت اهمیتی قائل شو .

مظهر صفات خدا قدر خودت رو بدون

ازتون التماس دعا دارم .

خواهر کوچیکتون


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

نیاز به جلب توجه دیگران شنبه 86/6/10 ساعت 5:2 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

کسانیکه خودشون رو خوب پذیرفتند اعتماد به نفس فوق العاده چشم گیری دارند .

 

یعنی چه؟ 

در درون خودشون رو تایید می کنن.

برای انسان بودنشون ارزش قائل هستن .

از توانایی رشد و پیشرفت و خلاقیت و نو اندیشی خودشون لذت می برند .

از خودشون رضایت خاطر دارن .

و ...

 

نقطه بر عکس اینها :

کسانیکه خودشان نسبت به خود چنین محبت و توجهی رو ندارن .

نیاز پیدا می کنن که این خلاء رو از طرف یه نر یا افرادی پر کنن.

 

 

این بیماری هست می خواد واقعی باشه یا تظاهر کنه !

 

یکی که مورد تایید خودش باشه و به نیاز های جسمی روحیش توجه داره خیلی کم به بیماری مبتلا می شه .

حتی فکر بیمار شدن یعنی یه جورایی نیاز به جلب توجه دیگران هم در ذهنش راه پیدا نمی کنه .

 

ولی کسیکه اعتماد به نفس نداره :

 

واقعا بیمار می شه تا توجه و محبت دیگران را بر انگیزه . یا اینکه خوش رو به بیماری می زنه تا به این مقصود برسه .

 

مثلا پاش به آرومی یه جایی می خوره و دو سه روز لنگ لنگ کنون راه می ره .

یا اینکه همیشه حالت سرما خورده به خودش می گیره . یا یه سردرد رو بهانه می کنه .

 

اما در کل فرقی نمی کنه که بیماری واقعی باشه یا نه در هر حال علت اصلی این رفتار ها نیاز به جلب توجه و محبت دیگران هست .

وقتی به این هدف می رسه توجه و محبت اطرافیاش را به خودش جلب می کنه و راضی می شه و انتظار می کشه تا دوباره بیمار بشه .

 

دوستان خوب من قبل از مبتلا شدن به این حالت از خودتون مراقبت کنید .

به خودتون عشق بورزید .

به خودتون و نیازهاتون عمیق احترام بگذارید . و توجه کنید .

حتی اگه بیمار هم شدین خودتون از خودتون دلجویی کنید .

برای خودتون دعای خیر و سلامتی کنید .

 

 

در پناه حق باشید.

خواهر کوچیکتون رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید .


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

بسم الله الرحمن الرحیم

رواق منظر چشم من آشیانه توست

کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

نیمه شعبان سال 255 هجری قمری بود . امام حسن عسگری(ع) کسی را پی عمه بزرگوارشون _حکیمه خانم _ فرستادند و ازشون خواستن که امشب افطار را پیش ما باشید . چون قراره امشب خدای بزرگ حجت خودش را آشکار کنه. مولود مبارکی که با تولدش زمین مرده زنده می شه به دنیا می یاد .

حکیمه خانم از حضرت پرسیدند این مولود مبارک از چه زنی خواهد بود ؟

حضرت پاسخ دادند :(نرجس)

بعد حکیمه خانم گفتند : (( من که چیزی از علائم بارداری در نرجس نمی بینم .))

حتی نزدیک تر رفتند و او را نگاه کردند ولی باز اثری از حمل ندیدند .

بعد موضوع را خدمت امام حسن عسگری (ع) گفتن .حضرت تبسمی کردند. و فرمودند : (( عمه موقع طلوع فجر اثر حمل آشکار می شود.))

بعد نقل کردند که تا هنگام طلوع فجر مراقب نرجس بودند .

نزدیک طلوع که شد ناگهان بلند شدند و به سمت ایشون شتافتن.

نام خدا را به ایشون می خوندن و زمزمه می کردن .

امام با صدای بلند فرمودند:(( عمه! سوره انا انزلناه را به او قرائت کنید ))

حالش را جویا شدند .

در جواب گفتند :(( آنچه آقا فرمود ظاهر شد ))

زمانیکه سوره انا انزلناه را قرائت می کردند آن جنین هم در شکم مادر با حکیمه خانم می خواندند. و بعد سلام کردند.

حکیمه خانم وقتی صدای او را شنیدند وحشت کردند.

امام حسن عسگری (ع) صدا زدند.عمه ! از کار خداوند تعجب نکن .

هنوز صحبت امام تموم نشده بود که نرجس از نظر ایشون ناپدید شد .

مثل اینکه میان حکیمه خانم و او پرده ای آویخته باشن.

عمه امام فریاد کشان به سوی ایشان رفتند .

حضرت فرمودند :(( عمه ! برگرد که او را در جای خودش می بینی .))

زمانیکه برگشتند چیزی نگذشته بود که پرده برداشته شد و دیدند نوری از او می درخشد که دیدگانشون را خیره می کنه .

بعد طفلی رو دیدند که سجده می کنه و بعد روی زانو نشسته در حالیکه انگشتانش را به سوی آسمان داشت می گفت :

(( اشهد ان لا اله الا الله و ان جدی رسول الله و ان ابی امیر المومنین و بعد تمام امامان را تک تک نام

 

برد تا به خودش رسید و بعد گفت :

 

(( اللهم انجزلی وعدی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املاء الارض بی قسطا و عدلا ))

یعنی :

(( خدایا ! آنچه به من وعده دادی مرحمت کن و سرنوشتم را به انجام برسون قدم هام رو ثابت کن و

به وسیله من زمین را پر از عدل و داد کن .))

و اینجوری بود که این مولود مبارک به دنیا اومد .

بله درسته حالا این وجود نازنین که همه منتظر ظهورش هستن به دنیا اومده و همه انتظار می کشن و اسمش را به زبون می یارن و لحظه شماری برای

حضورش می کنن.

آخه الان خیلی از دیده ها نامحرم هستن و لیاقت دیدن حضرت رو ندارن .

گرچه پنهان ز نظر چهره زیبای تو نیست

چه کنم دیده من لایق دیدار تو نیست

و خیلی ها هم که تقوای الهی را پیشه کردن و دلشون ظرف جلب رضایت و محبت الهی هست از فیض دیدارشون محروم نیستن .

اما به هر حال خودم را می گم باید دل از چیزایی که دنباله روش بودن بی فایدست بکنم و شیش دنگ حواسم پیش امام زمانم باشه .

راه نظر بر همگان بسته ام

تا تو نظر بر دل زارم کنی

می دونم برا عاشقی نباید دنبال دلیل عقلی باشم و برای به زبون آوردن نامت نباید منتظر فرصت مناسب باشم چون همه زمان ها و مکان ها برای بردن نام تو مناسب هست .

چون می دونم امام زمان یعنی : (( پیشوای زمان و مکان و همه لحظات زندگی بشر.))

برای یک غریق در نفس که تو امواج پر تلاطم این دریا گرفتار شده زمانی مناسب هست فریاد بزنه و طلب نجات کنه که خودش را در معرض خطر می بینه

البته هرچند غریق نجات ما شیعه ها همه زمان به یادمون هست .

 

حالا زمان غیبت کبری هست و همان زمان گرفتاری آدما توی امواج خروشان فساد و ظلم و جنگ و فقر و صد تا بلای دیگه که هر روز هزاران نفر رو تو کام

نابودی خودش فرو می بره و هیچ کسی نمی تونه این بشر را نجات بده مگر اون ذخیره الهی که هیچ کس واقعا با تمام وجودش صداش نمی کنه .

کی رو دیدید وقتی داره غرق می شه و دست و پا می زنه به جای صدا زدن ناجی خودش به دشمنش پناه ببره و از اون طلب کمک کنه ؟؟؟؟؟؟

درسته این کار ها کار شیطونه . که ما ها رو وسوسه می کنه و ما را از صدا زدن و کمک خواستن از مهدی موعود (ع) باز می داره .

می گه :(( هنوز وقتش نیست . آخه هنوز که جهان آماده ظهورش نیست و ... خیلی چیزای دیگه.))

در صورتیکه هر لحظه باید صداش بزنیم بگیم :(( یا بقیه الله ! یا عزیز الزهراء!....))

تو هر مکان و هر زمان و تو هر مناسبتی اسم مقدسش رو زینت بخش زندگیمون کنیم .

بعضی وقتا اگه بشینیم و به حال زار خودمون گریه کنیم راه دوری نرفتیم .

آخه گریه دردامون را فریاد می زنه .

آخه گریه عقده دلمون را باز می کنه .

گریه فریاد اعتراضمون هست .

بعضی وقتا هم گریه وسیله می شه .آره وسیله می شه برای رسیدن به خواسته هامون .

به خدا باید گریه کنیم . آخه چقدر محرومیت ؟؟؟

14 قرن شوخی نیست . آدم از صاحب و مولاش دور باشه .

خدایا توفیق گریه کردن به هممون بده . گریه برای محرومیت از امام عصرمون .

این گریه می خواد ما را از خواب غفلت بیدار کنه . بهمون بگه راهت رو تا الان اشتباه رفتی . بسه . کافیه .

به خدا آقامون خودش هم منتظره . دستش را به سمتمون دراز کرده . ای خدا چرا نمی بینیم .

بمیرم برای غربتت امام زمان .

چرا دوری تو تقدیر ما شد ؟؟؟

عجب دردی گریبانگیر ما شد!

کی می گه گریه نکنیم ؟؟؟؟ وقتی امام صادق (ع) چنان اشک می ریختند که اصحابشون وحشت زده می شدند که چه مصیبتی به آن حضرت وارد شده

که اینطوری اشک می ریزند ؟؟؟

آیا فرزندشون از دار دنیا رفته ؟؟؟

یا بلا و حادثه ای براشون پیش اومده ؟؟؟

اون چه مصیبتی هست که ایشون براشون پیش اومده و اینطور داغدار هستن ؟؟؟

اون حضرت می فرمودند :((این ناله و اشک در فراق آقا و سروری هست که غیبتش خواب را از من ربوده و مصیبت های دائمی را بر من وارد نموده .))

حالا تو جاییکه امام معصومی مثل امام صادق (ع) اینطور در فراق ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) اشک می ریزند و ناله می کنند و ایشون را آقا و

سرور خود خطاب می کنند دیگه وظیفه ما مشخص هست .

به خدا اگه ما بخواهیم ظهور نزدیک می شه . حتما نباید دست روی دست گذاشت تا ظلم و ستم و دوری از خدا به نهایتش برسه تا خدا فرج را در آخرین

زمان ممکن انجام بده . اگر هممون از خدا بخواهیم ظهور حضرت نزدیک می شه .

اینجوری که ما پیش می ریم و تو خواب غفلت فرو رفتیم دست دشمنای دین را برای هرچی که می خوان بگن و تبلیغ سو ء کنن باز می گذاریم و امام

زمانومون را تنها.

ما باید تمام سعی و تلاشمون را بکنیم تا حضرت را به تمام دنیا معرفی کنیم .فقط کافیه به ندای مهدی فاطمه (س) توجه کنیم .

24 ساعته ندای (( هل من ناصر ینصرنی )) را می گه ولی ما غافلیم . باید از خودمون شروع کنیم دیگه نباید محروم باشیم و دل مرده باشیم .

اگه بیماریم باید پی دوا درمون باشیم .

طبیب دردمندان آگهی از درد پنهانم

طبیبان را بگو جز تو طبیبی را نمی خواهم

به خدا امام زمانمون مظلومه . غریبه .

تو غربت و تنهایی هست . آخه چرا باید اینقدر ما با کارامون بین خودمون و عزیز زهرا (س) فاصله ایجاد کنیم .به خدا دل آقا از دست گناهایی که بعضی از

ما شیعه ها انجام می دیم خونه و اون موقعی که نامه اعمالمون را داره نظاره می کنه اشک می ریزه .

خیلی جاهاستکه نیاز به یک سرپرست داریم . درست مثل یه بچه یتیم که پدر از دست داده . دین هم سرپرست و مجری می خواد .نباید هرکس هر طور

دلش خواست و هوای نفسش اقتضا کرد از اون به نفع خودش استفاده کنه .

اللهم هذا دینک اصبح باکیا لفقد ولیک

فصل علی محمد و آل محمد

و عجل فرج ولیک رحمه لدینک

اللهم و هذا کتابک اصبح باکیا لفقد ولیک

فصل علی محمد و آل محمد

و عجل فرج ولیک رحمه لکتابک

اللهم و هذه اعین المومنین اصبحت باکیه لفقد ولیک

فصل علی محمد و آل محمد

و عجل فرج ولیک رحمه للمومنین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

دین و قرآن و چشم های مومنین در فراق ولی تو ای خدا گریان هست .

خدایا! در ظهور آن وجود نازنین تعجیل کن تا به دین و کتابت و مومنین رحم کرده باشی .

خلاصه اینکه باید از خواب غفلت بیرون بیایم و به پناه بی پناهان حضرت بقیه الله (روحی لمقدمه فداه) متوسل بشیم .

همه باید اراده کنیم .آخه تا چند سال دیگه گل نرگس مهدی فاطمه (س) چشم منتظر باشه تا ما از سفر گناه برگردیم .و دیگه نگیم غائب است .

باید به این تنهایی پایان بدیم .باید دنباله روی درسی باشیم که شهدا به ما دادن . اینکه زندگی چیزی نیست مگر فدا کردن جان و مال برای وجود امام زمان

(ع) . شهدا این درس قشنگ رو با خون خودشون برای ما سرمشق کردن و نوشتن.

چرا سرمشق هامون را نمونه قرار نمی دیم و انجام نمی دیم .نگفتن هنر مرد اینه که اگه شهادت هم نصیبش نشد با فدا کردن خواسته های دل و آبرو

فدایی امام زمانش باشه .

دیگه زمانش رسیده که فراق عزیز زهرا (س)به سر بیاد .

دیگه دوست ندارم این نوشته رو بخونم که تو کتاب نوشته بود :(( امام زمان خطاب به حاج محمد علی فشندی در جمکران فرموده بود :(( شیعیان ما به

اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد ))

خدایا ! نیمه شعبان امسال را دیگه به آبروی حضرت زهرا (س) سال ظهورش قرار بده و ما را جزء یاران و خادمینش قرار بده .

غم عشقت بیابون پرورم کرد شرر زد بر دل و خاکسترم کرد

به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد

با همه این حرفا آقا جون بقیه الله !

به قول بچه ها اگه حجاب ظهورت حضور پست من بی لیاقته دعا کن بمیرم .

آخه انتظار بسه دیگه .

چرا نمی یای؟؟؟؟


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی

عشق و مقتدای فاطمه یکشنبه 86/4/31 ساعت 9:40 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یه روز قشنگ از روزای خوب خدا  فاطمه بنت اسد (س)در نهایت عفت و عظمت آروم آروم به طرف خونه خدا می یومد .

پرده کعبه رو به دست گرفت

با خداش مناجات می کرد

حال خوشی داشت

خدایا ! به حق کسیکه این خونه را بنا کرد

به حق این طفل که در رحم دارم

تولد فرزندم را بر من آسان کن !

ناگهان دیوار کعبه باز شد.

خانوم وارد کعبه شدند .

دیوار دوباره به حالت اولش برگشت.

4 خانوم مجلله ایستاده بودند .

آخه اومده بودن به استقبال.

همه سلام کردن .و جواب گرفتن .

فاطمه بنت اسد نشست  اونها هم در مقابلش نشستند .

در نهایت کمال محبت می کردند .

ناگهان فرزند عزیزشون علی ابن ابیطالب (علیه السلام )متولد شد.

چه کودکی ! صورتش مثله خورشید می درخشید .

حضرت در همون لحظه اول تولد بندگیشون را اثبات کردن .

سر به سجده گذاشتن .

اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد عبده و رسوله و اشهد ان علیا وصی محمد رسول الله

 

و اینگونه عشق و مقتداو مولاو امام فاطمه اولین شهیده راه ولایت قدم بر دنیا گذاشت .

دوست داری بدونی اون 4 خانوم کیا بودن که مادرش را همراهی و کمک کردن ؟؟؟

بله  درسته حضرت حوا  و حضرت مریم (س) و آسیه همسر فرعون و مادر موسی (علیه السلام ) بودند .

 

 

و حالا این فرزند که پا به این دنیای بی وفا گذاشته تحولی در دنیا و بعد از خودش ایجاد می کنه جاذبه هایی داره که دل هر مشتاقی رو به سوی خودش جلب می کنه .

می گه :

اگه خدا کفیل رزق هست چرا غصه می خوری؟

اگه رزق تقسیم شده  پس چرا حرص می زنی ؟

اگه دنیا رو فریبنده می بینی این همه اعتماد بهش چرا می کنی ؟

اگه بهشت رو حق می دونی چرا به ایمان تظاهر می کنی؟

اگه قبر رو حق می دونی پس این ساختمونای محکم چیه ؟

اگه جهنم رو حق می دونی این همه ناحق کردنت چیه ؟

اگه حساب رو حق می دونی جمع مال حرامت چیه ؟

اگه می گی قیامت حقه خیانت کردنت به مردم چیه ؟

اگه می گی که شیطون دشمن ما آدماست پس چرا پیرو راهش تو می شی ؟

 

میلاد مولود کعبه رو به همه عالمیان تبریک می گم

ان شاء الله حوائج قلبی همه دوستان روا شه

من حقیر رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید

که خیلی محتاجم !


نوشته شده توسط: فاطمه گودرزی

خداشناسی


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
321893


:: بازدیدهای امروز ::
12


:: بازدیدهای دیروز ::
11



:: درباره من ::

افق بیکران روح من

فاطمه گودرزی
بیاییم منیت ها را بشکنیم .

:: لینک به وبلاگ ::

افق بیکران روح من


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

خداشناسی[33] .


:: آرشیو ::

ا لیس الصبح قریب یا مهدی (( عج ...
پاییز 1386
تابستان 1386



:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو