بسم الله الرحمن ارحیم
ایام محرم هست . مناسب دیدم به تفسیر و بررسی یکی از سور قرآن که در ارتباط با این ماه عزیز می تونه باشه بپردازم .
سوره فجر یکی از سور مکی هست و دارای 30 آیه .
ابتدای سوره با سوگند های متعدد آغاز شده . مقدمه ای برای تهدید جباران به عذاب الهی . بعد اشاره به بعضی از اقوام طغیانگر قبل مانند قوم عاد و ثمود و فرعون و انتقام شدید خداوند از آنان کرده است . تا قدرت های دیگر به حساب خود برسند .
بعد اشاره مختصری به امتحان و آزمایش انسان دارد .
فضیلت تلاوت این سوره :
در حدیثی از پیغمبر اکرم (( صلی الله علیه و آله و سلم )) می خوانیم :
کسیکه آن را در شب های ده گانه ( ده شب اول ماه ذی الحجه ) بخواند خداوند گناهان او را می بخشد و کسیکه در سایر ایام بخواند نور و روشنایی خواهد بود برای روز قیامتش .
مجمع البیان / ج 10 / ص 481
در حدیثی از امام صادق (( علیه السلام)) می خوانیم :
سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانید که سوره حسین ابن علی (ع) است
هر کس آن را بخواند با حسین ابن علی (ع) در قیامت در درجه او خواهد بود .
معرفی این سوره به عنوان سوره امام حسین (ع) ممکن است به خاطر این باشد که مصداق روشن (( نفس مطمئنه )) است .
یا به خاطر اینکه لیالی عشر (( شب های ده گانه )) یکی از تفسیر های آن شب های ده گانه آغاز محرم است که رابطه خاصی با آن حضرت دارد .
در این سوره ما را متوجه یک حرکت تکاملی از ظلمت و تاریکی نفسانی به سمت نور و هدایت می کند .
به ما می گوید دنیا با همه زیباییش (( زیبایی ظاهری )) فانی است و عالم برزخ و قیامت برای انسان وارسته فجر صادق و پیام آور نور و بهجت است .
به ما انتظار فرج و ظهور را به گونه ای می آموزد زیرا که ظهور بقیه الله ( ارواحنا فداه)
نیز فجری صادق است .
و سوگند ها را یاد می کند تا آنجا که می گوید : (( در آنچه از موضوعات مهم و لحظه های حساس عبادت گفته شد سوگندی براس صاحبان خرد است ؟))
هل فی ذلک قسم لذی حجر
نیامده بگه عقل گفته (( حجر)) . از آن جهت که حجر بار معنایی بیشتر دارد . عقلی که انسان را از کار های نادرست منع می کنه .
بعد آمده اشاره به برخورد قرآمیز خداوند با قوم عاد و ثمود و فرعون به جهت فساد و طغیان پرداخته و یاد آور این اقوام و سرگذشت آن ها شده .
از قوم عاد که مردمی درشت هیکل بودند و نیرومند و در عهد خود از اقوام دیگر متمدن تر بودند . دارای کاخ ارم که کاخی با عظمت و مزین به زیور آلات فوق العاده بوده .
از نعمت های فراوان آن ها مانند شهر های آباد و خرم / زمین های حاصل خیز / باغ هایی از خرما و انواع زراعت ها و....
ولی به جای شکر نعمت به سرکشی پرداختند و خدا نیز با همه قدرتی که داشتند هلاکشان کرد و به عذاب طوفان دچارشان نمود .
بعد مثال قوم ثمود را می زند .که از اقوام قدرتمند و مرفه بودند که صخره های عظیم را از کوه ها جدا و به سرزمین های خود حمل می کردند و ازآن خانه و کاخ می ساختند .
ولی اینها نیز به نافرمانی و طغیان پرداختند . و به عذاب آسمانی گرفتار شدند .
لذا در اثر عیش و نوش ها و هوسرانی ها و فسادی که می کردند در نهایت به عذاب الهی که صیحه آسمانی بود دچار شدند .
بعد فرعون را که به (( ذی الاوتاد )) معروف بوده را به یادمان می آورد .
و فرعون ذی الاوتاد
کسیکه مخالفانش را به چهار میخ می کشاند و یکی از قربانی هایش هم آسیه همسرش بود که به جرم ایمان به موسی (ع) به چهار میخ کشید .
خداوند نیز فرعونیان را با امواج خروشان آب هلاک نمود .
در ادامه آیات می فرماید :(( فصب علیهم ربک سوط عذاب)) یعنی خداوند با تازیانه عذاب بر سرشان کوفت .
کلمه (( سوط)) را به کار برده : کنایه از عذابی که با گوشت و خون انسان آمیخته بشه .
گفته :(( صب علیهم )) : 1) اشاره به شدت و استمرار عذاب داره .
2) اشاره به تطهیر صفحه زمین از وجود این طاغیان
آخه خدا در کمین هست .این یک اخطار برای مخالفان هست . هرکسی که بخواهد در مقابل دین و خدا بایستد .
اینطور نیست که کسی بتواند از چنگال عذاب الهی در مقابل طغیان هایش فرار کند .
همه در قبضه قدرتش هستند و هر زمان اراده کند آن ها را مجازات می کند .
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم :
مرصاد پلی هست بر طریقی که از روی جهنم می گذرد . کسیکه حق مظلومی بر گردن او باشد از آنجا نخواهد گذشت .
مجمع البیان / ج 10 / ص487
الله اکبر . خدایا خودت به فریادمون برس!
البته باید توجه داشته باشیم که کمینگاه خدا منحصر به قیامت و پل صراط نیست بلکه خداوند در همین دنیا هم در کمین ظالمان هست . و عذاب اقوام 3 گانه ژیشین که گفته شد مصداق بارز آن است .
بعد از آزمایش و امتحان الهی سخن به میان میاد .یک جا سخن از آزمایش به نعمت ها است و جای دیگر سخن از آزمایش با سلب نعمت است .
با کمال تاسف کسانیکه دارای رفاه و زندگی هستند از دین و ایمان و عبادت بیگانه هستند . و این بی ظرفیتی آن ها را نشان می دهد .
بنابر این نباید اقبال و روی آوردن نعمت ها و یا ادبار نعمت ها در انسان ایجاد غرور و بخل و یا نا امیدی کند . و او را در مسیر گناه بیندازد .
چه بسیار پیامبر و معصومی که گرفتاریها دیدند و چه بسیار ظالمانی که غرق نعمت بودند .
پس این داشتن و آن نداشتن ها ملاک دوری یا نزدیکی به خدا نیست .
یا مثلا انسان ها به بلا ها و حوادث دردناک مبتلا می شوند و اینها همه آزمایش های خداوند هست و خداوند طبق حکمتش هر گروهی را به چیزی آزمایش می کند .
در آیه بعدی سخن از اکرام یتیم به میان می آید .
کلا بل لا تکرمون الیتیم
در مورد یتیم کلمه (( اکرام )) را استفاده می کند . چون عاطفه یتیم به دلیل از دست دادن پدر جریحه دار شده و پیش از غذا و ... به محبت های پدرانه و اکرام نیاز دارد .
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم :
هیچ بنده ای دست محبت بر سر یتیمی نمی کشد مگر اینکه خدا به تعداد موهایی که از زیر دست او می گذرد نوری به او در قیامت می بخشد .
تفسیر نمونه / ج 26 / ص 464 به نقل از بحار
آیات ذکر می شود تا به اینجا می رسیم هر گناه و خطایی از دنیا دوستی سرچشمه می گیرد .تمام جنایات و قتل عام ها و تجاوز هایی که در دنیا بر ضد مظلومان اتفاق می افتد همه برای حب دنیاست .
حالا کسی هم که حب دنیا تمام قلبش را احاطه کرده جایی برای یاد خدا در دلش نیست . پس موقع جمع آوری مال دنیا
هم ملاحظه مشروع و نامشروع / حلال و حرام را نمی کند و حقوق الهی را نمی پردازد .و یا کم می پردازد .
مواردی از آزمایش الهی را که در این سوره ذکر شده بود را می نویسم .
1) اطعام مستمندان
2) آزمایش جمع آوری سهم ارث از طریق مشروع و نا مشروع
3) آزمایش جمع آوری مال بدون هیچ قید و شرطی
واقعا اگر ما آدم ها از عهده آزمایش های مالی بر بیییم آزمایش های دیگر برامون آسان می شود .
بزرگ ترین لغزش ها هم در همین قسمت هست .
بعد از این صحبت ها مساله معاد جلوی چشم خواننده آیات ترسیم می شود .
عظمت آن روز بزرگ و عدم توانایی انسان و فرارش از چنگال عدالت .
آن روز فقط خداست و اسباب و واسطه ای نیست . همه حجاب ها کنار می رود . و بر همه آشکار می شود . که خداوند حق مبین است .
آن روز هست که جهنم را برای مجرم و بهشت را برای پرهیزکاران نزدیک می کنند .
ما هذه الحیاه الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الآخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون
سوره عنکبوت / آیه 64
عذاب خدا آن روز خیلی سخت است . به بند و زنجیر کشیدن او مانندی ندارد .
حق مظلومان ستانده می شود .
اما از طرفی هم استقبالی شیرین از مومنان واقعی به عمل می آید افرادی که در هر حال به (( عبودیت )) خود مشغول
بودند . نفس هایی که با علاقه مندی و یاد پروردگار پر شده بود . و به آنچه خدا راضی بود رضایت می دادند . در نتیجه خود را مالک هیچ خیر و شر و نفع و ضرری نمی دانستند . و دنیا را یک زندگی مجازی و داشتن و نداشتن های آن را امتحان الهی می دانستند .
حالا پاداششان بهشت است . و در آمدن به جمع بندگان خدا .
امضای عبودیتشان می شود و از جانب خداوند به تشریف خاصی مشرف می شوند .
به منزلگاه خود (( بهشت )) وارد می شوند .
اینانند نفوس اطمینان یافته و به آرامش رسیده .
در حالی به سوی پروردگارشان باز می گردند که هم خود از خداوند راضی هستند و هم مورد قبول و رضایت خداوند قرار گرفتند .